مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
جمعه، 18 مهر 1399 ساعت 09:402020-10-09حوادث

خاطرات اربعین| سجده شکر در جاده عشق


مردهای عراقی با صدای بلند زائرها را به موکبشان دعوت می کردند.

چند بچه وسط جاده نشسته بودند و سینی خرما روی سرشان بود.

آن هایی که رد می شدند، دستی به رویشان می کشیدند و از سینی شان خرما برمی داشتند.

- خبرگزاری فارس - فاطمه طوسی: مأمور مرز پاکت قرص هایش را گرفته بود بالا و قاه قاه می خندید.

صدایش بلند و کش دار بود.

بعد قرص ها را از لفافشان بیرون آورد و مثل نُقل ریخت روی سر او.

هر قرصی که می افتاد روی زمین، کِرم سفید چاقی می شد که از تن سمانه بالا می رفت و می خواست مغزش را بخورد.

سمانه جیغ می کشید و به مأمور التماس می کرد.

صورت مرد در هم می پیچید و می شد شبیه سودابه که تهِ خنده هایش همیشه یک لبخند موذیانه و تمسخرآمیز باقی می ماند.

با صدای جیغ و گریه های خودش چشم باز کرد.

جایی را درست نمی دید.

فقط سایه پرچم های بالای سرش را شناخت که از سر شب بهشان خیره شده بود.

دست گرم فاطمه خانم که عرق صورتش را پاک کرد، انگار روحش را هم توی بدنش جا داد.

هنوز نفس نفس می زد و اشک هایش از گوشه های چشم در کاسه گوشش می ریخت.

فاطمه خانم دیگر بالای سرش نشسته بود.

دستش را گذاشته بود روی قلب سمانه و تندتند دعا می خواند.

جز صدای خروپف زن هایی که ردیف آن ها خوابیده بودند، صدای دیگری نمی آمد.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

خاطرات اربعین| سجده شکر در جاده عشق

خاطرات اربعین| سجده شکر در جاده عشق